گاهی گمان نمی کنی ولی می شود
گاهی نمی شود که نمی شود ....
گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است...
گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود...
گاهی گدای گدایی و بخت نیست ...
گاهی تمام شهر گدای تو می شود ...
گاهی بساط عشق خودش جور می شود ...
گاهی بی مقدمه ناجور می شود....
بسم رب الحسین علیه السلام
مینویسم قربة الی الله بخوانید قربة الی الله قبول میشویم انشاالله
هرگاه که ذیحجه میرسد ایام معلومات عرفا و سلکا رابرمیگیرد. اما دلمان شور میزند
حجاج حاجی میشوند و مانماز و واعدنا میخوانیم. امادلمان شور میزند
صائمان مشغول روزه و ذاکران مشغول و ذکر و ماهم دلی به دریا میزنیم.
امادلمان شور میزند
دلمان شور مسجد کوفه و زاویه اش را میزند دل همه برای عید اضحی میزند قربانی کنند
اما مادلمان شور حاجی ای را میزند که قربانی هایش را به مذبح و منای کرب وبلا میبرد.
خوب گوش کنید از صحن حرم سید الکریم صدا می آید:
کوفه میا حسین جان ، کوفه وفا ندارد ، کوفی بی مروت ، شرم و حیا ندارد
اما با همه این زیبائی های گریه دار!!!مادلمان بند نوای دیگریست ... عرفه
آنهم از زبان کسی که مولایش حسین (ع) اولین بار به او اذن داد که سفره عرفه خوانی در ایران را به این وسعت پهن کند
دلم گرفته و باران می بارد.. آه...
به قول حاجی کاش یک کم از این باران ها کربلا می آمد و
از آب هم مضایقه کردند کوفیان... خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
عرفه روز شناخت روز مناجات و چه عجیب که مناجاتش از روزه اش پراهمیت تراست.
یکسال حاجی میگفت همیشه او به تو میگوید شب به مهمانسرایم بیا
ولی امروز مخصوص روز تو راخوانده که با او مناجات کنی
ولی چه مناجاتی حاجی ! تو که میکشی ما را با میکشی حسین (ع)
چه مناجاتی که باهرشهادت آقا به جوارح مبارکش روضه ای از عاشورا داغ تر میخوانی
بخوان که میخواهم میان روضه برایش جان دهم .
وعده ما یک شنبه 15 آبان - روز عرفه - شهادت ولی فقیه ارباب (ع) حضرت مسلم-
بعد از نماز ظهر.حسینیه صنف لباس فروش ها.
التماس دعا.
می زنه قلبم ... داره میاد دوباره باز بوی محرم
داره میاد دوباره باز بوی محرم
ایام مسلمیه هم رسید. با اومدن ایام شهادت حضرت مسلم شمیم روح بخش محرم به مشام می رسد. سفیر عشق به شهر کوفه پا گذاشت تا مژده ی آمدن مولای عاشقان را به کوفیان بدهد. اما افسوس که نمی دانست تار وپود بافت وجودی این مردم از بی وفایی است . اما افسوس که نمی دانست نامرد مردم دارن تیر سه شعبه آماده می کنن. اما افسوس که نمی دانست حرامی ها نقشه ی بستن آب رو در سر دارند . اما افسوس که نمی دانست صحبت معجر در میان است . اما افسوس که نمی دانست صحبت از گو .... اما افسوس که نمی دانست...
روی مسلم را در مقابل دوزخیان روی زمین تنها گذاشتند واومظلومانه ولی سرفرازجان خویش را برسر پیمانی که با مظهر ولایت زمان حسین (ع) داشت گذاشت .او را شهید کردند وبدن بدون سرش را از بالای دارالعماره کوفه بر زمین انداختند.در آخرین لحظات ذره ذره وجود او فریاد می زد که:
کوفه میا حسین جان کوفه وفا ندارد